- لهو تن
- ماژ تن آنکه به لهو و لعب پردازد: در بار و مشکریز و نوش طبع و زهر فعل جان فروز و دلگشا و غمزدا و لهو تن، (منوچهری. چا. د. 73)
معنی لهو تن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه تن آهنین دارد
پهن اندام
برکشیدن بیرون آوردن
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
خوش اندام، نیرومند، خوش اندام، نام یکی از متحدان داریوش درحمله به مغان، نام پسر ویشتاسب پادشاه هخامنشی
خوش قامت، خوش اندام